من در عمل پاکسازی ارواح، تنها دو بار موفق به دیدن "سایه ای ها" شدم و با اینحال، هنوز مطمئن نیستم که آنها واقعا چه موجوداتی هستند؟
از لحاظ روحی، آنها با ارواح کاملا تفاوت دارند. تقریبا دارای تحرک بیشتری هستند و به همین جهت هم ترسناکتر به نظر میرسند.
گزارشات فراوانی از حضور آنها در تحقیقات ماورایی موجود است و چیزی که در تمام آنها مشترک است، این است که تمام سایه ای ها، درست چند ثانیه پیش از ناپدید شدن، حالتی مردد به خود میگیرند تا توجه شما را بیشتر به خود جلب کنند! حضور آنها معمولا توأم با احساس هراس و ترسی عمیق در وجود شماست.
بنابر گزارشات بدست آمده از حضور این مخلوقات ، در قسمتهایی دیده شده که
یک شخص
توسط این موجودات، تعقیب و حتی مورد حمله قرار گرفته است.
آنها تصویری از خصوصیات مادی و فیزیکی یا پوشاک و لباس را از خود نشان نمیدهند، به استثنا (کلاه) که در اکثر موارد حضور "سایه ای ها" به صورت مکرر در آنها دیده شده است.
عکس فوق، طرح یک
فرد 36 ساله است که اظهار میدارد در زمان 10 سالگی، این "سایه ای" را از
روبرو مشاهده نموده..همچنین در ادامه آمده است که با هر بار حضور یک
سایهای در اتاق، گربهی خانگی به شدت عکسالعمل نشان داده و با موهای سیخ
شده شروع به جیغ کشیدن میکرد..
آنها پس از اینکه اطمینان حاصل کردند که دیده شدهاند، شروع به حرکت و ناپدید شدن میکنند.. و معمولا این کار را با حرکتی سریع به سمت در یا ذوب شدن در دیوار انجام میدهند. در مواردی دیگر، گاهی به نظر میرسد آنها در یک حلقهی زمانی گیر افتادهاند و دیده شده که تا مدتی یک مسیر تکراری را در اتاق یا اطراف یک عمارت، بدون لحظهای مکث، بطور مدام دور زدهاند.
نظریههای مختلفی برای توجیه "سایه ای ها" وجود دارد.
* آنها میتوانند آخرین نشان از زندگی یک انسان باشند، که هنوز در اطراف محلی که مردهاند پرسه میزنند و نمیتوانند از این حالت خارج شوند.
* شاید آنها فرمی از موجودات بیگانه (فضایی) هستند که با حالتی زیرکانه و نسبتا مخفی از سیارهی ما دیدن میکنند، بدون اینکه کسی (به طور معمول) متوجه آنها بشود.
* ممکن است در اثر امواج الکترومغناطیسی، قسمتی از مغز دچار مشکل شده و باعث ایجاد توهمات و خیالت شده باشد.
* شاید هم آنها شکلی از تفکرات ما هستند که توسط انرژیهای منفی یا نوسانات باقیمانده از یک حادثهی تلخ یا موقعیتی که روحمان در آن آسیب دیده است، بوجود آمدهاند.
اما آنها هر چه که هستند، با وجود اینهمه فیلم و عکسی که به عنوان مدرک از آنها گرفته شده، به نظر میرسد از اینکه توسط دوربین شکار شوند، هیچ هراسی ندارند. شاید آنها از دنیایی دیگر، و یا بعدی دیگر به اینجا آمدهاند و در حال حاضر سعی میکنند با ما ارتباط برقرار کنند.
و اما آنها هم مانند تمام مخلوقات ماورایی، تا زمانی که هویت واقعیشان مشخص نشده، در دنیای معماهای تاریک و هراسناک باقی خواهند ماند.
این عکس، که در سال 2004 از زندان ایالت ویرجینیای باختری گرفته شده، حضور یک "سایه ای" را در ته راهرو نشان میدهد. زنی که این عکس را گرفته اظهار داشته که این سایهی سیاه و پر تحرک به سمت او حرکت میکرده و این حالت تا زمانی که به 10 قدمی وی رسیده، ادامه داشته است.
درودها? فراوان به مدیر مسئول محترم وبلاگ:
همکار عزیز شما را به وبلاگ رهروان بابک خرمدین http://babake23.blogfa.com/ دعوت کرده و شما را با این سازمان آشنا م? سازیم0 با تشکر همکار شما بابک هخامنش:
تصمیم داشتم دیگه کامنت بی ربط رو تایید نکنم..اینم فقط به احترام اسم (هخامنش) تایید میکنم.
خیلی باحال بود رفیق
این دنیا با این کوچیکیش هنوز پر از معماست
ما هم فقط عادت کردیم از چیزهایی که نمیشناسیم بترسیم و دوممون رو بزاریم رو کولمون الفرار
منتظر مطلب بعدیت هستم
تا بوده همین بوده.. همیشه نادونی کولهی سنگین ترس رو به دوش میکشیده..
باسلام ممنون که به وبلاگم سرزدی و نظرتو در مورد وبلاگ نوشتی وبلاگ شما هم خیلی قشنگه اگه مابل به تبادل لینک هستید وبلاک منو با نام آندرومدا لینک کنید بعد اطلاع بدید منم شما رو لینک کنم و در مورد گالیله متنی که من در مورد گالیله نوشتم بودم توهینی به گالیله نبود بلکه سخنی از ایشون بود اتفاقا خیلی هم قبولش دارم بنظرم جزء دانشمندانی هستش که خدمت زیادی در عرصه نجوم کرده اگر اثبات ایشون نبود شاید هنوز ما هم نظریه زمین مرکزی رو قبول داشتیم !
در اون زمان برای اثبات این نظریه از جون خودشم گذشته بود و اگر در کلیسا توبه نامه را به امضای ایشان نمیرسوندن شاید نظریه رو به ثبت هم میرسوند
عزیزم..
مگه من گفتم شما توهینی بهش کردی یا گفتم من گالیله رو قبول ندارم..؟!!
منم که همینا رو گفتم.. :)
سلام الفای عزیز.
در هفته چهارم بهمن ۱۳۸۷ مطلبی دارم که شاید در مطلب سایه ها بدردت بخوره.اما متاسفانه بقدری هولناکن اینجور صحنه ها که حتی اگه دوربین هم داشته باشی به فکرت نمی رسه عکاسی کنی فقط می خوای یه جوری نجات پیدا کنی.
خوندم عطا جان...
شاید حالا یه خورده بهشون نزدیک شده باشیم..
حداقل میدونیم اسمشون چیه و توی چه شرایطی خودشون رو نشون میدن..
انسان خلاق است و می توند خلق کند هر چیزی که به ذهن انسان میرسد می تواند خلق کند(نه در حیطه خلقت خداوند) ویا اتفاق بیفتد.
برکت باشد
یعنی از نظر تو این موجودات مخلوق انسان هستن؟!
شما از کدوم شهرین؟
چند سالتونه؟
مذکرید یا مونث؟
و گفتید که متخصص ارواح گیری هستید؟
یا احضار ارواح؟
منتظرم؟
برکت خداوند در رضایت طرفین است.
تهران
۲۷
مرد
محقق
قبلا تحقیقاتم رو فقط با نوشتن دنبال نمیکردم..میرفتم دنبالش تا ببینم..
اما بخاطر اتفاقات تلخ اون سفرها و مخصوصا آخرین سفرم به یزد که به دنبال تحقیقاتم راجع به جن ها بود ، تصمیم گرفتم فعلا فقط اینطوری در موردشون مطالعه کنم تا شاید بهتر بشناسمشون و اینبار بدونم دنبال چی دارم میرم..
در مورده اون پست بلاگم باید بگم که اون یک حدیث و همین.
بعضی انسانها مرید جن ها هستند و از اونا دستور میگیرند.
شیطان نوعی جن هستش با این تفاوت که استراق سمع می کنه وهیچ کار خوبی انجام نمی ده و فقط تلاش می کنه انسان رو گمراه کنه.
قدرت شیطان نا گفته نماند که بسیار زیاده اما در مقابل انسان هایی که اهل معرفت ونور اللهی هستند ضعیفه.
اما همیشه شنیدم آدما سعی کردن جن ها رو مطیع خودشون بکنن..مگه اینکه کسی توسط جنها تهدید بشه و مجبور بشه به خواستههاشون گوش کنه..! اما آیین جن پرستی رو تاا حالا نشنیده بودم..البته تعجبی هم نداره..این روزا آدما همه چیز میپرستن..!
هنوز هیچکس رو از نزدیک ندیدم که واقعا اهل معفرت باشه و گمراهی توی زندگیش پیش نیومده باشه..
کتابهایی که من خوندم رو توبلاگم اسم اوردم منتها بدست اوردنشون تقریبا غیر ممکنه.چون نسخه چاپی از کتابهای خطی هستند و مهم تر اینکه مربوط میشن به علوم غریبه و پاسخ به مجهول.
اینهمه بلاگت رو گشتم و مهم تر اینکه با خصوصیاتت اشنا شدم و چیزایه دیگه که دستگیرم شد.
برکت باشد دوستم
مقدار زیادی از این کتاب ها در دسترسم بود که متاسفانه توی یه آتشسوزی خیلیهاشون از بین رفتن و تعداد کمی که باقی مونده بود توسط دیگران دزدیده شد..!
اما هنوز میشه منابع تقریبا مفیدی توی این زمینه پیدا کرد..
ببخشید اینجا کسی شکلک بید بید از ترس لرزیدن نداره به من قرض بده؟!
حالا هی فکر میکنم قدرت اون ب به چی غرغر میکرد!!! از دست تو!
ای شیطون..
تو خودت استاد ترسوندنی!
پس پخ!!!!
دیدی نترسیدی! ;)
وااااااااااااااااااااااااااااای.. قلبم.. ;(
آلفا! بابا من قلبم ضعیفه! پس بگو این تیله یهو خیره می شه به یه نقطه و گوشاشو تیز می کنه یعنی چی!!!! واییییییییییییییییی...
من بعد فوت مامان بزرگ و بابابزرگم همه اش منتظر بودم یه سایه ای، حرکتی، چیزی ازشون ببینم! ولی الان اصلاً مایل نیستم وقتی با تیله تو اون خونه تنهام چیز ماوراءالطبیعه ای ببینم!
می شه تا اطلاع ثانوی با مهتا هر روز برین به تیله سر بزنین؟!
نترس..اون احتمالا پشهای چیزی دیده...!
جدا از ترسیدن از ارواح شریف پدربزرگ و مادربزرگت، خوبیت نداره یه دختر و یه سگ تزیینی(!) توی خونهی به اون بزرگی تنها باشن..
بله..چرا نمیشه..اصلا میتونیم بریم اونجا برای همیشه از تیله مراقبت کنیم.. شما فقط کلید بده! بقیةش با ما.. :)
نوشته هاتو واقعا باید صبح ها خوند
یکم واسه شب ترسناکه!!!!!
از شوخی که بگذریم ، این سوال برام پیش اومد که این جور نوشته ها رو به قصد اثبات چیزی می نویسی یا فقط بخاطر جذابیت اش انتخاب می کنی
سایه ها بحث کوچیکی نیست و فکر نکنم بشه مثل یک خبر خوندش
خواص نور ، ساختار دیدن و ... چیزهایه که نمی شه ازش گذشت و از همه مهمتر خود سایه
البته فکر نکن منظورم رد یا اثبات قوم سایه هاست.
خیلی دوست دارم بدونم ، نگاه خودت و به سایه ها <<بدون هیچ ترجمه ای>>
مگه صبح بخونی تا شب یادت میره؟! (چشمک)
بخاطر جذابیتش و ثابت شدن یه چیزایی به خودم..میدونی..یه جور ثبت روند تحقیقاتمه..یه زمانی بی گدار به آب زدم، بد بلایی به سرم اومد..میخوام اینبار حداقل یه ردی ازم به جا بمونه..
یکی دیگه اینکه توی سایتهای فارسی زبان خیلی خیلی کم میبینم در این موارد کسی چیزی نوشته باشه، جز مطالب کپی شدهای که به نظر خیلی کلی و ناقص هم میان..
هیچکدوم از چیزایی که تا الان معرفی شدن بحث کوچیکی نبودن..این خلاصهها فقط برای معرفی کلی هستن تا بعد بیشتر در موردشون بدونیم..
همهی این اسمها و شخصیتها مقدمهای برای ورود به دنیای پر رمز و راز ماورا هستن..
دیدم اگه بخوام یه دفعه از اونجا شروع کنم، خیلی از اسامی برای خواننده ناشناخته هستن..این بود که تصمیم گرفتم ابتدا هر کدوم رو به صورت خیلی خیلی خیلی خلاصه شده معرفی کنم..
نگاه من به سایهای ها، عنصریها، ارواح و اجنه و سایر موجودات ناشناخته، نگاهی پر از سئواله و فقط تشنهی بیشتر دونستن دربارشون هستم.. نمیتونم هر چیزی رو راحت قبول کنم اما میدونم این دلیل نمیشه که اون موجود وجود نداشته باشه.. مخصوصا اینکه خیلی چیزا رو با چشمم دیدم و بهم ثابت شده ما نه تنها اینجا تنها نیستیم..بلکه شاید حتی تعداد ما از دیگر موجودات (ناشناختهای که توی همین سیاره زندگی میکنند) کمتر هم باشه..!
گرچه زندگی کردن توی این سیاره معنیش این نیست که فقط به همین دنیایی که ما میشناسیم محدود بشه..ما همینجا، دنیاهای عجیبی داریم که تقریبا هیچی ازش نمیدونیم...
درود بر تو دوست
موضوعات وبت برام جالب بود و جالب تر اینکه توی این چند وقته چندین وب بهم معرفی شده بود با همین مضامین
آخه منم مدتی درگیر این جریانات بودم ولی بعد با یک سری اتفاقات کنار گذاشتم الان چند سالی میشه .
این روحی که گیر کرده یا خودش میخواسته اینجا باشه یا.......
هزاران سوال در آن واحد در ذهن میریزه ممکنه روزی جوابش به طور قطع مشخص بشه؟؟؟
درود
ممنون.. :)
تا همین حالاشم نسبت به گذشته خیلی بیشتر در موردشون اطلاعات موجود هست و قطعا روزی میرسه که همه چیز روشن بشه..
توی کشورهای پیشرفته اطلاعات محرمانهای موجود هست که دولت از انتشارشون جلوگیری میکنه..بخاطر همین هیچ بعید نیست تا همین حالاشم مشخص شده باشه هویت و هدف این موجودات چیه..!
قربون شما! تشریف بیارین خوشحال می شیم. البته به عنوان مهمون! اونم برای یکی دو روز! D: (مهتا در جریانه! از آدمای رُکی مثل من خیلی خوشش می آد D:)
راستی منظورت از سگ تزئینی که توهین به تیله نبود، نه؟! چون بچه ام همچین هم گازاش تزئینی نیستا! به موقش چنان پاچه ای می گیره!! D:
خواهش میکنم.. قصد ما فقط کمک بود و بس..مهتا در جریانه!! D:
نه خب..میدونی...چجوری بگم آخه..؟! توهین که نمیشه گفت ولی..ولی...(کاش منم میتونستم مثل تو رک باشم!!) ;)
راستی مثلا چجوری میخواد پاچهی یه سایهای رو بگیره؟! دیوار رو که نمیشه گاز گرفت!! D:
حالا شد ٬ به نا شناخته ها اعتقاد دارم
راستش آدما تو دونسته ها خیلی فرق دارن
ولی تو ندونسته ها خیلی اشتراک دارن
--- از آدمای که غیر از پول٬عشق(هندی) ...٬ به چیزای دیگه هم فکر می کنن خوشم میاد ٬ بگرد دوست من بگرد٬ خیلی چیزای باحال مونده که نمی دونیم---
درضمن چند وقت پیش دوستم به دیوار تکیه داده بود و از توی آینه ی روبه روش از خودش عکس گرفت ٬ بعد که عکس و میبینه پشت سرش سایه ی مرد قد بلندی افتاده بود ٬من هم اون عکس و دیدم سخت می شد رد کرد و گفت ساختگیه خیلی تو اون عکس جای سوال بود
موافقم... و اینکه خیلی چیزایی باحالی هم نمونده که میدونیم...
کاش میتونستی یه جوری اون عکس رو برام بفرستی..
یه چیزی رو میدونی...
خیلی باهات حال میکنم... :)
واسه چی آخه اینقد پای منو وسط میکشین شما دوتا! به خدا من در جریان خودم هم نیستم! پس فردا شر میشه!!!
;)
کدوم پا..؟! کدوم وسط..؟! کدوم کشیدن؟!
حالا چرا پس فردا؟! چرا فردا نه؟!
نمیدونم گاهی احساس میکنم چه احساسات ضدو نقیض عجیب و غریبی دارم . . عااااشقتم
دلم نمیخواد چیزی رو از دست بدم..
اینجاش رو خوب نفهمیدم... مگه قراره چیزی رو از دست بدی؟!
نه عزیزکم..نترس
دوستت دارم
منم.. :)
خیلی دوست داشتم اون عکس و برات بفرستم ولی اجازه این کار رو بهم نمیده دوستم
می بینمت
یا علی...
مگه دختره..؟!
حیف...
حالا من چکار کنم که دیگه از هر سایه رو دیوار می ترسم(آیکون ترسیده ناخن جویده نببببببببببببود!)
ضربالمثل (یارو از سایهی خودش هم میترسه!) بخاطر همین قضیه ساخته شده دیگه..!!
خوب نظرت در مورد مطلب سایه که تو بلاگم بود چیه؟
تا بحال با سایه روبرو شدی؟
تقریبا این حالت وقتی که توی شهر رشت بودم برام پیش اومد، اما من برعکس تو خودم رو قانع کردم که صدای پای خودمه که اکو گرفته، با اینکه به صورت خیلی عجیبی صدا از جایی اکو میگرفت که تقریبا محال بود! اما چون هم شب بود و هم من تنها بودم، برای اینکه خونسردیه خودم رو حفظ کنم اینطور باورش کردم..!
خیلی وقتا به سایهی خودم دقیق میشم و فکر میکنم اون شب ترجیح دادم این کار رو نکنم!
اما توی همین سال گذشته توی همین تهران و از روی تخت خودم سایهای رو روی دیوار روبروم دیدم که برام عجیب بود..چون سایه با توجه به جهت نور کم اتاق نمیتونست اونجا قرار گرفته باشه!! سر و دست و پام رو حرکت دادم تا ببینم مربوط به کدوم قسمت بدنمه و متوجه شدم اصلا سایهی من نیست..
اما به طرز عجیبی شبیه سایهی پیکر یه آدم بود!
تا چندین ماه روی سقف اتاقم سایهی نیمرخ یه پیرمرد با کلاه (قسم میخورم این موضوع مثل یه فلشبک همین حالا یادم افتاد و باز قسم میخورم که عین واقعیته) میدیدم..! دقیقا سقفی که بالای تختم قرار گرفته و به همین خاطر وقتی که میخوابیدم میدیدمش..
حتی یکی از دوستام که شب پیشم مونده بود، بدون اینکه من چیزی بهش گفته باشم نظرش جلب شد و بهم گفت چقدر این سایه عجیبه!! اما همینکه بلند میشدیم از بین میرفت و ما اینطور قانع شدیم که سایهی یکی از قسمتهایی بوده که ما با بلند شدنمون به همش زدیم! اما مگه ممکنه هر شب، بدن و پتوی من در حالتی قرار بگیره که این شکل رو بسازه..؟!
خیلی وقته بهش دقت نکردم..و تقریبا دیگه یادم رفته بود...
راستش در مورد سوالت باید بگم که نمی دونم چون ندیدم.واسه فیلم یکم سنگینه
مطمئنم واسهی فیلمه...
ج
قبول دارم کاملا درسته.این جمله منقول از حضرت امام صادق هستش.
یکی از دلایلش اینه که دین اسلام به عربی گرایش داره و قران عربیه.
در ضمن اون موقع باید نماز رو فارسی خوند که من مخالفتی ندارم.
و در نهایت اینکه این موضوع بر میگرده به سلیقه ادمی . من با شما کامل موافقم اما نمی تونم اینطور در بلاگم اعلام کنم چون مجبورم با بازدیدکنندگان بحثه سلیقه ای کنم و از موضوع بلاکم دور بشم
خارجیهایی که قرآن و عربی بلد نیستن و اصلا مسلمون نیستن چی کار میکنن؟! جنیان و شیاطین همشون رو هلاک میکنن؟!
چرا ما باید به عربی دعا کنیم..اما عربا به فارسی دعا نکنن؟! ج:چون هر دوش مسخرهست..!!
هر کسی با زبونی که باهاش راحتتره باید دعا کنه و مسلما هیچی بهتر از زبون مادری نمیتونه تو رو موقع دعا خوندن به خدا نزدیکتر کنه..
خدایی که قدرت آفرینش ما رو داشته امکان نداره فقط عربی بلد باشه..
امام صادق هم منظورش قوم خودش بوده..نه پارسیهایی که خودشون فرهنگ و دین یکتاپرستی داشتن..
سلااااااام دوست عزیز
افتخار میکنم که رفیقی مثل شما داشته باشم
به هر صورت ممنون از اینکه به کلبه حقیر این عزرائیل رونق دادین با اجازتون شما رو لینک کردم مطالبتون خیلی جالب و خواندنی بودن موفق باشین و کامروز
خواهش میکنم..
لطف داری..
1- از اینها که نوشتی زیاد سردرنمیارم ولی ترجمه خیلی قوی داری!
2- شنیدم که بعضی از گربه ها بعد از عقیم شدن هنوز حالتهای فحلگی رو دارن ولی کمتر. من چون گربه عقیم شده نداشتم تاحالا خیلی نمی تونم کمکی کنم متاسفانه ولی ژاله در این امور استاده! چرا از اون نمی پرسی؟ راستی عکس بچه ها رو بذار دلم براشون خیلی تنگ شده . ایمیلم رو هم دادم اگه خواستی ایمیل کنی برام!
۱. ممنونم..لطف داری مهشید جان
۲. همون اول از ژاله پرسیدم، جوابی نداد..عکس بچه ها هم توی وبلاگ مهی (otobuseshab.blogfa.com) و اونیکی وبلاگ خودم (blackpupil.blogsky.com) میتونی ببینی..البته تو فکرش هستیم یه قسمت رو اختصاص بدیم به بچهها کلا.. :)
ممنونم دوست عزیز همین که بست ها را خواندی قبلی ها رو خودش برایمان کلی می ارزد نظر لطفت مشوق من است بسیار مرسی
سلام. از حضورت خوشحال شدم. شما هم واقعا وبلاگ زیبایی دارید ژست آخرتون هم که خیلی خواندنی بود. متاسفانه فرصت نکردم تمام وبلاگ رو مطالعه کنم. اما مجددا خدمتتون می رسم.
بروزم. خوشحال میشم از نظرت بهره مند بشم
سلام عزیز خوشحال می شم یه سری هم به من بزنی
اگه قابل دونستی [لبخند]
با اینکه...
..
ولی چشم..!!
سلام
مرسی که به من سر زدی
یه سوال داشتم
تا حالا چیزی در مورد همزاد شنیدی؟اینکه میگن فلانی همزاد داره و از موقع به دنیا اومدن یه همزاد همراهش بوده آیا این حرفها جنبه خرافی دارن؟یا واقعیتن؟
خواهش میکنم..
یه چیز جالب توی وبلاگت میدونی چیه؟ اینکه هر پسری نظر میده میگه منم خردادی هستم!!!!!!!
کی ما میخوایم دست ازین کارامون برداریم خدا هم نمیدونه!
منم (شنیدم) که همزمان با به دنیا اومدن هر آدم، یه جن هم باهاش به دنیا میاد که بسته به توجه تو میتونه باهات ارتباط برقرار کنه..اما بهتره فعلا صبر کنیم تا به موقعش کمی تجربی تر بهش بپردازیم!
سلااااااااااااااام
بدو بیا عزرائیل نظر خواهی راه انداخته منتظر نظر قشنگته [گل]