اشعه آلفا

ماورای آنچه نیست...

اشعه آلفا

ماورای آنچه نیست...

پری‌ها را باور کنیم

دنیای عنصریان

عنصریان ، ارواح درختان ، پری ها ، پریان دریایی ، حامیان حیرت انگیز طبیعت در زمین -
آیا آنها واقعا وجود دارند؟

عنصریان ، پایین ترین رتبه را در بین فرشتگان نُه گانه دارا می‌باشند. پری ها ،جن های کوتوله ، پری های دریایی و ... همگی مربوط به یک دسته میشوند که آخرین جایگاه را در بین فرشتگان دارند.

آنها را "عنصریان" می نامند ، چراکه هر کدام از یک عنصر خاص بوجود آمده اند و هر عنصر دارای خصلتی آسمانی و مقدس است و از همین رو این موجودات شگفت انگیز برای بسیاری از ما غیر قابل رویت می باشند.

حتی با وجود اینکه در گروه فرشتگان 9 گانه به این موجودات اشاره‌ی چندانی نشده است ، وظیفه ای که بر دوش آنها گذاشته شده بسیار حساس و مشکل است و آن چیزی نیست جز مراقبت از طبیعتی که توسط انسان‌ها در حال نابودیست ، بی آنکه به عواقب وخیم آن فکر کنند.



"ما باید در هرجایی که می توانیم با عنصریان همکاری کنیم."

پیش از آنکه چمن‌های باغچه ، باغ یا چمنزاری را بزنیم ، از عنصریان سبزه و علف (یا همان عنصریان خاک) خواهش کنیم تا آنجا را ترک کنند. همیشه پیش از چیدن یک گل از آن‌ها اجازه بگیریم.اگر می خواهیم درختی را قطع کنیم (البته بهتر است همیشه سعی کنیم راه دیگری به جز قطع کردن درخت‌ها پیدا کنیم ، خواهش می کنم ، ما به این درخت‌ها احتیاج داریم! -مترجم-) از روح درخت بخواهیم آنجا را ترک کند.
همیشه با ادب و احترام با آنها برخورد کنید و اینگونه خواهید دید که باغ شما پر از شکوفه و میوه خواهد شد و این پاداشیست از جانب آنها بخاطر احترامی که برایشان قائل شدید.
حتی می توانید از آنها بخواهید تا در خاموش کردن آتشی که در طبیعت رخ داده به شما کمک کنند! شاید کودکانه و یا حتی احمقانه به نظر برسد..اما در گذشته هم اگر به کسی میگفتند جهان پر از سیاره است و زمین در آنها هیچ نیست ، به نظرش حرف احمقانه ای می‌آمد..! اما حالا اگر غیر از این فکر کنیم باید گفت بی سواد و احمق هستیم..!
پس سعی کنید برای باور خودتان هم که شده ، این روش را امتحان کنید..مطمئن باشید نتیجه های عجیبی در انتظارتان است.

اگر کودکانتان اظهار داشتند که در میان باغچه یا باغ منزلتان (پری) دیده اند ، خواهش می کنم بجای آنکه به آنها بخندید از پری ها و عنصریان بخاطر اینکه آنجا حضور دارند و مراقب باغ شما هستند تشکر کنید. باور کنید ، ما به آنها خیلی مدیونیم...


ترجمه: آلفا

نظرات 21 + ارسال نظر
اگهی90 دوشنبه 6 اردیبهشت 1389 ساعت 00:34 http://www.agahi90.com

درج اگهی استخدام
درج اگهی رایگان
کالا و خدمات خود را به رایگان معرفی نمایید
اگهی 90
www.agahi90.com

ولم کن بابا..اه!
اومدم دیدم یه بار..خیلی شلوغ پلوغ و مزخرف بود..! خداییش خودتون چیزی سر در میارین..؟!!!!!!!!!

mehdi دوشنبه 6 اردیبهشت 1389 ساعت 00:37 http://pooolkadeh.mihanblog.com/

سلام دوباره
به وبلاگت دوباره سر زدم .
وبلاگ باحالی داری همونزور که گفتم فقط باید ادامه بدی.

راستی خوشحال میشم به وبلاگ منم دوباره سر بزنی تو بخش عوضیت در سایت یا آر.اس.اس پایین صفحه عضو بشی . و خوشحال میشم منو جزوی از لینکهات قرار بدی با عنوان پولکده

موفق باشی.
http://pooolkadeh.mihanblog.com

من اینروزا اصلا هوش و حواس ندارم..ما قبلا همدیگر رو میشناختیم..؟!!

متاسفانه همونطور که میبینی من لینکی توی وبلاگم نذاشتم...تا اطلاع ثانوی هم این کار رو نمی‌کنم..اما اگه کسی من رو لینک کنه ازش ممنون میشم :)

علی دوشنبه 6 اردیبهشت 1389 ساعت 00:43 http://fantasia.blogsky.com

ذهن شرطی ما هر چیزی را می بیند دوست من هر چیزی
دنیا فانتزی تر از آن است که واقعی باشد
دنیای ما ٬ فانتزی ماست
اما اگر فرزندم گفت در باغچه ی کوچکمان پری می بیند نمی خندم خوشحال می شوم چون فانتزی زیبایی دارد
و اما با احترام کردن به عنصریان موافقم چون ممکن است فاتزی کسی باشد ٬ که هست

اگه اینطور باشه خود ما هم فانتزی کس دیگه ای هستیم..!
فانتزی یه جور تخیل ذهنه که بسته به نوعش میتونه خیلی زیبا یا خیلی زشت باشه،اما در هر صورت با حقیقت فاصله داره ..ممکنه بعدها به حقیقت نزدیک تر بشه و حتی جزوی از اون..اما وقتی اینطوری میگی که "
اگر فرزندم گفت در باغچه ی کوچکمان پری می بیند خوشحال می شوم چون فانتزی زیبایی دارد" یعنی این موضوع رو جزوی از تخیل کودکت میدونی و به حقیقی بودن اون اعتقادی نداری..
و باز وقتی میگی "با احترام کردن به عنصریان موافقم چون ممکن است فانتزی کسی باشد ٬ که هست!" به عدم اعتقادت روی این حقیقت تاکید می‌کنی..
و اما..از نظر من فانتزی رو هر کس برای خودش میسازه و هر کس دنیای فانتزی خودش رو داره..اگه کودک شما انقدر دنیای رویایی داره که می‌تونه مثلا پری ببینه ، پس اگه آدمی که فانتزی های قشنگی نداره بتونه یه پری یا هر چیز قشنگ دیگه ای ببینه چطور؟! نکنه فانتزی یکی دیگه هم میتونه با بقیه قاطی بشه بی اونکه نقشی درش داشته باشه..؟!

علی دوشنبه 6 اردیبهشت 1389 ساعت 02:10 http://fantasia.blogsky.com

حقیت چیزی نیست جز یک سری پیام که به مغز ما می رسه
می بینی باز گیر مغزیم
توی باغچه ما دو تا درخت بود یکی تزیینی و یکی گیلاس ٬وقتی
درخت تزیینی رو بریدیم ٬ کمتر از یک هفته درخت گیلاس هم خشک شد برای همیشه . می ترسم می گم یعنی ممکنه اون دوتا درخت عاشق هم بودن ٬ درخت خشک گیلاس سالها تو باغچه ما مونده راستش می ترسیم قطع اش کنیم نمی دونم از چی می ترسیم ولی دیگه دوست ندارم درختی رو قطع کنم می ترسم دنیا خشک بشه

دلم می خواست میتونستم بگم (ممکنه) پری اون باغچه با شما قهر کرده و اینطوری خواسته دلخوریش رو نشون بده..اما این جمله رو نشنیده بگیر:
چراکه من خودم مدت زیادی نیست که در مورد پری ها تحقیق میکنم و هنوز نمیتونم از چیزی که ندیدم دفاع تعصبانه کنم و در موردش تبلیغات راه بندازم..اما یه حسی بهم میگه این مسائل حقیقت دارن و اگه کمی ازشون دفاع میکنم (فعلا) فقط بخاطر همین احساس مثبتیه که توی ناخودآگاهم بهشون دارم..طوری که انگار از وقتی در موردشون تحقیق کردم بیشتر سعی میکنن خودشون رو به من نشون بدن..!
دیشب زل زده بودم به شعله‌ی فندکم...چیزی که میدیدم مثل همیشه بود..اما چیزی که احساس میکردم هیچ شباهتی به قبل نداشت..

اما چه اونا رو باور داشته باشیم ، چه نداشته باشیم...بهتره درختی رو قطع نکنیم..حتی اگه بدونیم با قطع کردنش دنیا خشک نمیشه!

ته سیگار دوشنبه 6 اردیبهشت 1389 ساعت 02:23 http://zirsigari.blogsky.com

امروزه اکثرا میگن ما تا چیزی رو نبینیم و یا به اثبات علمی نرسیده باشه باورد نمیکنیم
ولی من میگم همه چیز را باورد دارم ، مگر اینکه عکسش ثابت بشه
این عنصریان بدبخت از دست ما آدمها تا بحال چی کشیدن

راستی راهی نیست اونها رو تسخیر کنیم و به فرمان خودمون در بیاریم؟ >:)

این عنصریان به احتمال زیاد بیشتر تعجب زده هستن که چرا وقتی انقدر راحت میشه باهاشون ارتباط برقرار کرد و دنیایی زیبا داشت ، اصرار داریم باورشون نکنیم و همه چیز رو به نابودی بکشونیم!!

اولا عنصریان غول چراغ جادو نیستن که بتونن آرزوهایی مثل داشتن خونه و ماشین برات برآورده کنن!‌ پس به تسخیر درآوردنشون به هیچ دردی نمیخوره..
(اما) تو هر وقت که بخوای میتونی مثل یه دوست خوب باهاشون ارتباط برقرار کنی و دنیای اطرافت رو زیبا کنی..چطوری؟
1. باورشون کن
2. باهاشون حرف بزن..نترس..نمیگن دیوونه شدی!
3. بهشون احترام بذار و توی زمینه ای که حیطه ی قدرت و قلمروی اونهاست ازشون کمک بخو اه..مطمئن باش بهت کمک میکنن..

(و اما) اگه میخوای موجودی رو اسیر کنی و به فرمان خودت در بیاری باید بگم چیزی که دنبالشی رو در آینده همینجا در موردش توضیح خواهم داد! (چشمک)

مهی دوشنبه 6 اردیبهشت 1389 ساعت 02:51

انگار شبیه کودکی های توئه..شبیه حس هایی که گاهی برام تعریف کردی و البته برداشت من..
یه بار یه خرس کوچولوی پلاستیکی پیدا کردم که خیلی زشت بود، فکر کنم مال بهار بود و انداخته بودش دور. نمی دونم چرا یکهو اینقدر دلم براش سوخت و نگهش داشتم هنوزم..یادش که میوفتم بغضم میگیره! می دونم ربطی نداشت اما خواستم بگم که خوبه گاهی به خودمون یادآوری کنیم باید به همه چیز احترام بذاریم..حتی اگه جاندار نباشه. این کاریه که تو خیلی بیشتر از من انجامش میدی..
دوست دارم کنارت باشم..از رفتاری که با اطرافت داری خوشم میاد..لذت میبرم
و پری ها . .
حدالقل از بدی هامون پشیمون شیم..این کمترین کاریه که از دستمون بر میاد

میدونم چی میگی..خیلی خوب میفهمم..
بچه که بودم دلم یه حریم امن میخواست واسه ی هرچیزی که داشتم..کم کم به این فکر میکردم که کاش یه سرزمین دیگه ای واسه ی خودم داشتم و همه به خوبی و خوشی اونجا با هم زندگی میکردیم..جاندار و بی جان..
جایی که گلی چیده نشه مگه اینکه خودش دوست داشته باشه همراهت بیاد..
جایی که چیزی بخاطر کهنه شدن دور انداخته نشه..دلم حتی برای ورق هایی که از لای دفترم میکندم میسوخت..!
اما حالا این چیزا رو اگه کسی بشنوه فکر میکنه خیلی احمقانه و بچگانه‌ست و ما خیلی رویایی فکر میکنیم و حقیقت چیز دیگه ایه..نمیدونم وقتی حقیقت انقدر زشت و تلخه چه اصراری دارن که اون رو دائم به رخ هم بکشن!

مهی دوشنبه 6 اردیبهشت 1389 ساعت 02:56

http://ufo-iran.persianblog.ir

هنوز نخوندم خودم نمی دونم چیه!

بازم ممنون عزیزم..یه نگاهی بهش میندازم :)

نگار دوشنبه 6 اردیبهشت 1389 ساعت 12:14 http://negarineh.blogsky.com/

سلام دوست عزیز
چقدر زیبا و دوست داشتنی دنیای عنصریان رو توصیف کردی
برام جالب بود
مانا باشید

سلام..چون دنیای زیبا و دوست داشتنی دارند..

محمدرضا دوشنبه 6 اردیبهشت 1389 ساعت 12:29 http://jostojoogar.blogsky.com

سلام آبجی
شما خیلی رویایی هستید.
ادم باید با واقعیت ها زندگی کنه نه رویا.
این نظر منه امیدوارم ناراحت نشید.

سلام اقدس خانوم..آخ..ببخشید..! بتول بودی؟! یا صغری..؟!! شرمنده..یادم رفته..
شما انگار بیشتر تو رویا به سر میبری رفیق..هنوز فرق بین مرد و زنم نمیدونی که..!!
ضمنا اگه متن رو میخوندی من هیچ حرفی از رویا نزدم و تاکید کردم این (حقیقت) رو باور کنید..
حتی یه مثال هم زدم در مورد آدمایی که قبلا به چیزایی که الان حقیقی بودنشون ثابت شده مثل شما میخندیدن!!
اینم نظر منه..امیدوارم ناراحت نشی!!

ژتلخ دوشنبه 6 اردیبهشت 1389 ساعت 12:45 http://gorbeh-irani.persianblog.ir

آلفا جان من همیشه از خواندن اینگونه مطالب لذت میرم.. کاش این عنصریان میامدند کمکی بما میکردند. خواهش میکنم هر وقت مطلب جدید مینویسی یک خبری بما بده.
درضمن خوشحالم از اینکه کار نیکی برای آن پیشی انجام دادی. امیدوارم خوب و خوش باشی در کنار یاز مهربان و پیشی ها.

سلام ژاله جان..
خوشحالم که لذت بردی.. اون بیچاره ها همیشه سعی دارن به ما کمک کنن..این ما هستیم که باید به اونا کمک کنیم..حداقل اینکه با احترام گذاشتن به طبیعت به اونها احترام بذاریم..اینطوری اونا هم طبیعتی زیبا به ما هدیه میدن.. (چیزی که اینجا دیگه داره از بین میره)
چشم..حتما خبر میدم..با کمال میل :)
خواهش میکنم..من کاری نکردم..همه‌ی کارا رو مامانش کرد.. :)

مهشید سه‌شنبه 7 اردیبهشت 1389 ساعت 11:49 http://caticef.blogfa.com

چطوری رفیق قدیمی. این روزها مثل اون روزها! خیلی گرفتارم ولی دلم برای همتون تنگ شده. مهتا گل چطوره؟ از قول من خودشو و مامانشو و گربه هاشو سلام برسون! آلفا اگه یکی سربازی نرفته باشه بخواد از این خراب شده در بره باید چکار کنه؟!!! کلافه شدم.

مثل قدیم..اما هیچی مثل قدیم نیست دیگه..نه میشه گفت بهتره..نه میشه گفت بدتره..فقط شبیه هم نیستن..
مهتا هم خوبه..اذیتش میکنم اما صبوری میکنه..
چشم..مهربونیت رو میرسونم..
میدونم چی میگی..همه میخوان ازین خراب شده در برن..اینجا دیگه واقعا جای زندگی نیست..
اگه پول داشته باشه زیاد سخت نیست..هم میتونه قاچاقی از مرز بره بیرون هم اگه آشنا داشته باشه میتونه کارت معافیت بگیره و بره ، هم میتونه با یه دوره ی فشرده کل قرآن رو حفظ کنه و معاف بشه(این یکی از معافیت های جدیده سربازیه ظاهرا !)
اینجا نه میذارن زندگی کنیم نه میذارن بریم جای دیگه..میخوان نگهمون دارن تا یکی باشه عقده هاشون رو روی سرش خالی کنن و بهش امر و نهی کنن و لذت ببرن..

رهگذر سه‌شنبه 7 اردیبهشت 1389 ساعت 12:38 http://khodaoneda.blogfa.com

سلام
به موضوعاتتان عطر و جلای الهی دهید تا پیشرفت رو ببینید
موفق باشید
یا حق
:: چقدر سخت میشود خدا شد ::

ببخشید .. چطوری باید این کار رو بکنم؟!
گلاب بپاشم روشون..؟!!

شیما سه‌شنبه 7 اردیبهشت 1389 ساعت 21:09 http://shimashooli.blogfa.com/

می گم قرار دادن عکس های مستحجن در معرض دید عموم اصلاً کار شایسته ای نیست ها!! آخر عاقبت نداره این کارا! مسعود جون می گه همیشه! D:
آخی! انقدر از بچگی دوست داشتم چیزایی مثل پری و جن کوتوله و این چیزا وجود خارجی داشته باشن! این وبلاگت مثل سرزمین عجایبه! خوشمان آمد! (:

دهن مهن این مسعود جون رو باید طلا گرفت! (نترس مهی جون..حواسم هست..فحش نمیخوام بدم که..!!)
نه بابا..توی سرزمین عجایب کلی چیزای دیگه داره..ازینا که باهاش میچرخی..ازینا که باهاش بالا پایین میشی ، دستش هم توی دست خودته!!!! :))
ازون عروسک سبزا که توش یه دختر لوسه که به من گفت توپولی!! :(
مهتا هم هیچی بهش نگفت!! :((
ازون قطارا که سی و هشت دفعه از کنارش رد شدیم و هر 38 بارش مهتا ترسید..!!!
ژتون داره واسه پیچوندن! با کلی ورق باطله که اگه 2943436 تا ازشون بدی میتونی یه عروسک 1000 تومنی بگیری!!!
اینجا هیچکدومشون رو نداره آلیس خانوم! ;)

مهی سه‌شنبه 7 اردیبهشت 1389 ساعت 21:36

وا! مسعود جون کی بید؟ چه حرفای عجیب غریبی میزنه مسعود جون! مسعود جون نگفته شما ذهنتون منحرف بید کمی؟! ;)


خوب اون دختره ابله بود و جوابشم خاموشی :))))))))))))
یادش بخیر! چقددددددددددددرررر خندیدم! یادته اول میترسیدم سوار شم!؟ خیلی عاااالی بود..
پیچوندنه چی، پولشو دادیم عزیزم!!! ;))))))))

منحرف چی..؟!!
اون که اصلا صبر نکرد ببینه ما جوابمون خاموشه یا روشن! گفت و رفت و ما رو بهت زده در اقیانوسی از تفکرات بی انتها رها کرد! :(

حالا ما اون بالا که چرخیدیم ۱۸۰ درجه ، یهو دیدم شال از سرت افتاد! وسط اون چرخیدن و هاگیر واگیر تو فکر این بودم که حجابت از بین رفته ، یه وقت مسعود جون ناراحت نشه خدای نکرده!!
ولی یه بار دیگه هم راه میداد سوار شیما..! آخه وقتی پیاده شدیم ، من تازه یاد گرفته بودم چجوری با این دستش کار کنم!!! D:

[ بدون نام ] سه‌شنبه 7 اردیبهشت 1389 ساعت 22:02

وبلاگت فقط یه موسیقی مناسب حال پریان کم داره جوجویی بوووووس

اتفاقا تو فکرش بودم..اما بخاطر حجم عکسا میترسم سرعت لود شدنش بیاد پایین..

حالا تا بعد ببینیم چی میشه! :)

شمارش معکوس سه‌شنبه 7 اردیبهشت 1389 ساعت 22:07 http://www.shomareshe-makos1.blogsky.com

سلام.اگه دوست داشتی تبادل لینک کنیم/سبز باشی.

عزیزم..موضوعاتمون هیچ ربطی به هم ندارن..این تبادل لینکی که توی ایرانی ها مد شده بخدا شیوه‌ی اشتباهیه! :(
باید موضوعات با هم مرتبط باشن..

کیوان چهارشنبه 8 اردیبهشت 1389 ساعت 14:53 http://darham2010.blogsky.com

سلام دوست گلم
ممنون که بهم سر زدی
موفق باشی

مهی پنج‌شنبه 16 اردیبهشت 1389 ساعت 23:34

بعدی!..بعدی!..بعدی!..
با ریتم بخون عزیزم
:*

گیتارم باهاش زدم عزیزم..
بووووسسسسس..
حالا چشــــــــم..چشــــــــم...چشم چشم چشم چشم..
بیا چــــــــشم...چشـــــــــــم... چشم چشم چشم چشم!!

عطا یکشنبه 19 اردیبهشت 1389 ساعت 02:35 http://www.kanzolhoseyni.blogfa.com

انسان خلاق است و می توند خلق کند هر چیزی که به ذهن انسان میرسد می تواند خلق کند(نه در حیطه خلقت خداوند) ویا اتفاق بیفتد.
برکت باشد

یعنی از نظر تو این موجودات مخلوق انسان هستن؟!

عطا پنج‌شنبه 23 اردیبهشت 1389 ساعت 01:23 http://www.kanzolhoseyni.blogfa.com

سوالتون ۲تا معنی میده.

اگه منظورتون اینه که ایا این موجوداته خلاق انسان هستند <باید بگم بله در خلاق بودن انسان شکی نیست.
اما اگه منظورتون اینه که موجودات خلق شده دست انسانند باید بگم<انسان خلق میکنه ولی جان نمی بخشه یعنی در حییطه افرینش انسان نیست

panteaa جمعه 7 آبان 1389 ساعت 12:53 http://yehamsardaram.blogsky.com

جالبه اما کمی جای تامل داره ...
مثل تناسخ می مونه ، زمان نیاز داره تا هضم شه

همینطوره.. زمان و تجربه!

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد